بهمن ۱۵، ۱۳۸۹

زنان بدون مردان

فیلم زنان بدن مردان ساخته ی شیرین نشاط، اگر چه سرشار از تصاویر شاعرانه است و جذابیتهای بصری (نوع پوشش زنان و نصاویری نوستالژیک از فضای 28 مرداد و تزیینات شهر و خانه ها در آن زمان). امااز منطق ضعیفی برخوردار است. منطفی که نه تنها در سیر حوادث داستان و باز آفرینی فضایی تاریخی  دچار مشکل است بلکه حتی در ارایه ی تصاویر شاعرانه نیز چندان موفق نبوده است. تصاویر در اغلب موارد (در عین زیبایی و فیلمبرداری بینظیرشان ) به علت ضغف ساختاری فیلم به تکه تصاویر پراکنده ی زیبا تبدیل شده اند .  که استفاره ی آنها در بطن چنین فیلمی آنها را تبدیل به کلیشه و یا حداقال دست آویزی تکراری کرده است.
-یکی از زیباترین تصاویر تصویر  دختری به نام فایزه است که در مقابل آیینه در حال کشف بدن خود است.

بهمن ۰۹، ۱۳۸۹

ادبیاتی احساساتی 2


حالا  که تب کرده ام ،بعد از چندین ماه دوباره آن سوزش پنهانی چشمها آمده اند سراغم. سوزشی مختص به خیابانهای تهران .آنهمگام که در آنها قدم میزدم.سوزشی که بی تب نیز همیشه همراهم بود و با دود آمیخته در هوا مخلوط می شد.
 سنگینی بار حوادث تهران را ، چون دود آمیخته با هوا فرو می دادم.
خودم را می بینیم : آویزان و معلق. و آنها که در ایرانند را و ایرانی هایی که اینجایند را که همگی ایمان آویزانیم و معلق در برزخی این جهانی. اجساس می کنم همگی مان تب کرده ایم. تب داشته ایم . و دود آمیخنه با هوا را فرو می داده ایم . فرو خواهیم داد. همیشه...

دی ۲۱، ۱۳۸۹

شادمانی 2

مست کردم و بعد خواب دیدم که در خواب خوشحالم. یک خانواده ی هلندی که به طور اتفاقی نمی دانم به ایران سفر کرده بودند یا به چه علت دیگر کمی فارسی می دانستند و سوپر مارکت داشتند و در شهری میان شهر من و نایمخن زندگی می کردند که در خواب زیباترین شهر هلند بود و حتی در خواب هم زیبایی اش آنرا غیر واقعی می کرد، از من خوششان آمده است در سفر اتفاقی من به آن شهر. و مرا در سوپر مارکتشان استخدام کرده اند. در خواب شوهر آن زن که پیرمردی بود از من خوشش آمده بود و من سرشار از لدتی گنگ بودم از این علاقه ی پنهانی او به من. صبح که از خواب بیدار شدم از این که زندگی ام سر و سامانی گرفته است همچنان خوشحال بودم و مدتی طول کشید با کلی حساب کتاب که حتما خواب بوده است و در بیداری چنین اتفاقاتی نیفتاده است. در هر صورت از آن روز من همچنان خوشحالم.