شهریور ۲۰، ۱۳۹۲

آمریکا، آمریکا 2

فرزانه جون از همان وقتی که من یادم می آید اصرار به بازگشت به آمریکا داشت. از دعواهای همیشگی شان با دایی رضا همین بحث امریکا رفتن بود. و من این را شنیده ام از مامان و خاله سارا که روزی که در خیابان بوده اند فرزانه جون و دایی رضا، فرزانه جون باز مصرانه گفته است که همه دارند به آمریکا می روند، و دایی رضا همان موقع شیشه ماشین را پایین کشیده است و از ماشین بغل دستی پرسیده است اقا شما دارید به آمریکا می روید؟
این درود و مرثیه ای است بر طنز تلخ خاندان روحانی-عربشاهی (دقیق تر: عربشاهی-روحانی)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر