مرداد ۱۵، ۱۳۹۲

آدمها

فکرش را هم نمی کردم که روزی آدمها برایم این قدر کم اهمیت شوند از کجا باید فکرش را می کردم خب؟ وقتی کوچکترین تماس و اصطکاکی با آنها روزی هزار مرتبه از لبه پرتگاه پرتابم میکرد به پایین و خودم را و هر چه بر سر راهم بود تکه پاره می کرد؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر